شاید بارها بارها گفته باشم و این موضوع کلیشه ای شده باشد ولی دیگر مثل گذشته دل و دماغ ندارم راستش تنهایی و بدون هم فکری کاری را دارم پیش می برم که ممکن هست همین روزها پرچم سفید را به نشانه تسلیم بالا ببرم انگار که  این روزگار نامرد از مغلوب کردن من لذت میبرد راستش تمام این را نوشتم که فقط بگویم اگر دست روزگار ان فرشته مهربون را از من نگرفته بود شاید با همفکری ان و ارمش خاطری که طرز برخوردش با تمام مشکلات ریز و درشت زندگی به من می داد شاید وضع من هم بهتر از این بود
نظرات 2 + ارسال نظر
..::به شکوه عشق::.. پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:25 ب.ظ http://magic-love.myblog.ir

نگران نباش دوست من؛ خدا بزرگه و خودش به همه بندگانش کمک میکنه .. تو این رو بذار به حساب یه امتحان الهی.. شاد و سلامت باشی.. بای

پرگل یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:52 ق.ظ

تو موفق میشی من میدونم:X:X:X:X

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد