-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 تیرماه سال 1385 00:42
جام حهانی هم تمام شد و ایتالیا هم قهرمان دل من هم خنک شد بی تلویزیون بودن هم مصیبتی هست اصولا ادم ها تا وقتی چیزی را دارند قدرش را نمی دانند و وقتی از دستش میدهند تازه می فهمند چه چیزی را از دست دادند
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 خردادماه سال 1385 01:34
بازی ایران و مکزیک را همه مسلما دیدند خواهش می کنم هر کس می تواند به سوالات جواب دهد چون من دارم دیوانه می شوم البته این را هم اضافه کنم منکر ارزشهای بازیکنانی مثل اقایان کعبی ودایی نمی شوم ولی لطفا به من بگویید به چه دلیل دایی در حالی که ۹۰ دقیقه کامل در زمین راه میرود باید تا اخر در بازی باشد و جور او را هاشمیان...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 01:11
یکی نیست به من بگوید اخر مجبوری وقتی از چیزی مطمین نیستی حرف بزنی یکی از نزدیکان عزیزم برام چند تا عکس فرستاده من انها رو همینطوری در کامپیوتر ذخیره کردم و بعد از مشاهده دیدم کیفیت عکس ها خوب نیست نگو باید عکس ها را دانلود می کردم بعد می دیدم خلاصه اینکه کلی شرمنده شدم بد بختانه این دفعه اولم نیست که از این شیرین کاری...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 خردادماه سال 1385 02:07
هر دم از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد دیگه تقریبا همه مطمین شدند که زانو مبارک بنده اب اورده خدا به دادم برسد با این همه مکافات هر چیز بد انگار باید اول روی من ازمایش بشود به هرحال ماشالله خیلی خوشگل بودم ابله هم در اوردم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1385 00:43
زانو ام باد کرده و کمکی هم درد می کند خدا به دادم برسد یکی از شرکتهای محترمی که با ان کار میکنم قیمت کارت هایش را ۱۵٪ افزایش داده تا قبل از این احمدالله فروش کارتهایش خوب بوده حالا باید ببینم با این افزایش قیمت باز هم فروش خوبی دارد یا خدا به خیر کند
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1385 01:20
بلاخره ساخت سومین کلیپ یاد بود هم تمام شد نمی دانم خوب شده یا نه ولی سه سال هست که ان برای همیشه رفته و من هم سه سال هست که به یادش هر سال این موقع ها این کلیپ ها را می سازم فقط به خاطر اینکه یک طوری بهش بگم درسته که از این دنیا پر کشیده ولی تا همیشه خوبیها و مردانه گی هایش یادم هست و تا ابد مدیونش هستم و خیلی بیش ان...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 فروردینماه سال 1385 00:19
اول از همه سال جدید را به همه تبریک می گویم دوم هم اینکه خدا را شکر فعلا تا اینجا همه چیز خوب پیش میرود
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 اسفندماه سال 1384 02:01
به کدامین گناه دارم مجارات می شوم چرا باید بیش از ۳۰ نفر از مشتریانم دود بشوند بروند هوا و فقط ۴ الی ۵ نفر باقی بمانند چه رفتار و چه گفتار و چه کردار ناشایستی انجام دادم که باید این طوری جواب پس بدهم من همیشه و در همه حال خدا را شاکر بودم این دفعه هم جز شکر چاره دیگه ندارم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 اسفندماه سال 1384 00:50
خدایا به من رحم کن
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 5 اسفندماه سال 1384 01:52
هرروز که میگذرد احساس میکنم از کسانی که واقعا برایم عزیزهستند و واقعا دوستشان دارم دور و دور و دور تر می شوم چرا نمی دانم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1384 02:40
بعضیها فکر میکنند بعضی چیزها مال شخص خودشان است مثلا تلفن البته منظورم تلفن همراه نیست و صبح و ظهر و شب و نصف شب و وقت و بی وقت انقدر با تلفن حرف می زنند تا بوی سوختگی از دستگاه تلفن بلند بشود و انوقت هست که تازه یادشان می افتد و گوشی تلفن را سرجایش می گذارند
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1384 01:27
متاسفانه خوب بودن و خوبی کردن تو جامعه دارد هروز از روز پیش کم رنگ تر می شود نمی دانم چطور بعضی از این ادمها اصلا نمی خواهند حتی برای یک لحظه فکرشان را ناراحت قضیه ای بکنند ولی مثل اب خوردن دیگران را از دست خودشان شاکی و ناراحت میکنند وقتی که به کسی بدهکاری ان ادم حتی اگر شده با سرعت برق خودش را میرساند تا طلبش را از...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1384 01:51
شاید بارها بارها گفته باشم و این موضوع کلیشه ای شده باشد ولی دیگر مثل گذشته دل و دماغ ندارم راستش تنهایی و بدون هم فکری کاری را دارم پیش می برم که ممکن هست همین روزها پرچم سفید را به نشانه تسلیم بالا ببرم انگار که این روزگار نامرد از مغلوب کردن من لذت میبرد راستش تمام این را نوشتم که فقط بگویم اگر دست روزگار ان فرشته...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1384 00:59
حسابی ذوق کردم متشکرم از همه که به یاد من بودند از خاله نازنین که اول از همه به یادم بود از دختر خاله ها و دایی های دوست داشتنی و از مادر عزیزم که با یک کادوی توپ که حسابی ذوق زدم کرد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1384 01:23
فردا روز تولد من است راستش از روزی که یادم می اید همیشه دلم می خواست روز تولدم دور و برم شلوغ باشد تا شاید این روز بهانه ای بشود برای دور هم بودن فامیل خوشبختانه هنوزم این ارزوی خوب را همراه خودم دارم دلم می خواهد امسال هم روز تولد من بهانه ای باشد برای این کار قشنگ
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 بهمنماه سال 1384 01:48
یک چند روزی که افتابی نشده ام به خاطر این است که شبها دارم انگلیسی تمرین میکنم برایم دعا کنید
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 دیماه سال 1384 01:35
بعضی وقتها هست که ادمها به نوعی مغزشان فرمانهایی را مدهد که نه به صلاح خودشان هست نه دیگران تو این وقتها هم هر چی انها حرف بزنی اگر تو گوششان ۱۰۰ من پنبه کردی بعضی ها هم به سوادشان می نازند و به انها که مورد انتقاد هستند می گویند تو که سوادت کمتر است لطفا.... حال لازم نیست جلوی جمع داد بزنند و این جمله را بگو یند از...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 دیماه سال 1384 02:28
ممکن است از نظر مسایل دیگر ادم پرتوقعی باشم ولی از نظر مادی ادم پرتوقعی نیستم تو این ۱ماه گذشته به طور فاجعه امیژِ فروش کارتها پایین امده من هر ممکن است از بالا به زمین بخورم ولی باز هم خدا را شکر میکنم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 دیماه سال 1384 01:26
یک گله دوستانه از شرکت محترم پیروز ان لاین داشتم اگر من را به عنوان نماینده گی قبول دارند پس چرا شماره دیجیتال که روی کارتها زدند رو عوض کردند و هیچی در این ارتباط به من نگفتند به خدا به خدا من نه قصد خورن پول کسی را دارم نه قصد تصرف کارتها را بابا چطور بگویم خوردن پول کسی کار من نیست اصلا این پولها از گلوی من پایین...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 دیماه سال 1384 02:04
هیچی به اندازه دور هم بودن با هم خوش بودن تو بعضی شبهای سال نمی چسبد
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 آذرماه سال 1384 01:50
کی میتواند بگوید چرا دیگران در کارشان موفق هستن ولی من چرا دست به هر کار میزنم نتیجه عکی می دهد
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 آذرماه سال 1384 02:34
از خدا میخواهم تو این ۳ ماهی که به اخر سال مانده کمکم کند تا شرمنده ان کسی که هنوز نتوانستم محبتهایش را جبران کنم نشوم چون خیلی دوستش داشتم ودلم نمی خواهد بیشتر از این ناراحتش کنم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 آذرماه سال 1384 02:02
اگر کسی با من حرف بزند یا من رو دیده باشد حتما پیش خودش میگوید این از مخ راحته ولی خدایی اینطور نیست شاید اینطور به نظر باید ولی ان خنده های الکی و این سوتی های گاه بی گاه همش به خاطر این است که من نگرانم نگران فردایی که هنوز نیامده و خوب می دانم که ممکن است فردای تاریکی در انتظار من باشد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 آذرماه سال 1384 01:25
بعضیها انقدر با تلفن حرف میزنند که مشتری که به زحمت گیر اوردی زنگ میزند و میگوید اقا من تصمیم گرفتم پول هایم را جمع کنم و برای شما یک خط بخرم ان وقت من هم باید کلی عذر خواهی کنم که شرمنده ببخشد و از این جور حرف ها و اینچنین است که مشتری که به زحمت پیدا کردی از دستت می پرد امان از دل ....
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 آذرماه سال 1384 01:19
امروز که زنگ زدم تا کارتهایی که تمام کردم رو برایم بفرسند که اتفاقا طرفدار هم پیدا کرده متوجه شدم دیگه نباید روی این شزکت حساب کنم چرا گه بعد از این همه کار برای این شرکت فرمودند باید از این به بعد نقدا خرید کنی و بالای ۱۰۰ هزار تومان هم کارت بخری شاید در نگاه اول بگویید این دیگه کیه عجب گدایی است ولی باور کنید اینطور...